آریو برزنآریو برزن، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

برای دردانه ام ...

خاطره ی زایمان

سلام پسرم مامانی امروز اومدم تا از لحظه ی تولد و ساعتهای انتظار به دنیا اومدنت برات بنویسم و حسای شیرین و پر استرس اولین روز تابستان که با اومدن تو پیشم بهترین روز زندگیم شد برات بگم شب قبل از عمل و به دنیا اومدنت بر عکس اون چیزی که فکر میکردم و بی صبرانه منتظرش بودم و همیشه فکر کردن بهش استرسمو زیاد میکرد فوق العاده آروم بودم و خودمو واسه اومدنت و رفتن به بیمارستان آماده میکردم...اونشب منو فرهاد سعی کردیم زود بخوابیم اتفاقا خوب هم خوابیدم از ساعت 12 شب به بعد دیگه چیزی نخوردم حتی آب و مایعات آخه باید روز عمل واسه بی حسی و سزارین اسپاینال ناشتا می بودم...نصف شب خیلی تشنه بودم, تو این 9 ماه نصفه شبا بیدار میشدمو کلی اب میخوردم...صبح ...
28 تير 1391

خوش اومدی گل پسرم...خوش اومدی به این دنیا

آریو برزن مامان...کوچولوی بانمک من...الان دیگه پیشمی مامانی بالاخره اون انتظار که دیگه این آخرا سختیش زیاد شده بودتموم شدوآریوی من روز 5 شنبه یکم تیر ساعت 11.55 صبح به این دنیا پا گذاشتی... شکر خدا صحیحو سالم اومدی تو بغلم مامانی...میتونم بگم به دنیا اومدنت و شنیدن صدات برای بار اول و دیدنت شیرین ترین اتفاق و واقعیت زندگیم بود پسرم...نمی دونم اون روز و این حس شیرین رو چجوری بیان کنم...الان دیگه من یه مادرم با تمام حسای شیرین مادرانه...عاشقتم مامانی...سیر نمیشم از نگاه کردن بهت...خیلی وقتا که خوابی و تو گهوارتی دلم برات تنگ میشه دوست دارم بیدار شی تا بغلت کنم...مرسی خدا جونم بابت فرشته کوچولویی که برام فرستادی...ممنونم که هوا...
3 تير 1391
1